عشق

ش

آیناز
شش
 
ش

 

 

サイコー のデコメ絵文字آنگاه که غرورکسی را له میکنی...サイコー のデコメ絵文字
サイコー のデコメ絵文字آنگاه که کاخ آرزوهای کسی را ویران میکنی...サイコー のデコメ絵文字
サイコー のデコメ絵文字آنگاه که شمع امیدکسی راخاموش میکنی...サイコー のデコメ絵文字
サイコー のデコメ絵文字آنگاه که بنده ای را نادیده می انگاری...サイコー のデコメ絵文字
サイコー のデコメ絵文字آنگاه که حتی گوشت رامیبندی تاصدای خردشدن غرورش サイコー のデコメ絵文字رانشنوی...
サイコー のデコメ絵文字آنگاه که خدارامیبینی وبنده خدا رانادیده میگیری...サイコー のデコメ絵文字

 

サイコー のデコメ絵文字میخواهم بدانمサイコー のデコメ絵文字


دستانت رابه سوی کدوم آسمان دراز میکنی تابرای خوشبختی خودت دعاکنی؟؟؟؟

 

 

عشق نوشته های کاربران 98 لاو

عشق حدیث نامشروع نفس پرستی نیست

عشق بدآموزی نیست

عشق واژه ی گران بهاست که فقط دلداه ارزش آن را داند، پس عشق را باید شناخت سپس سررشته کلام از او به میان آورد

من از عشق تو آفریده شده ام

من متولد چشمان قشنگ توام

                  من زاده احساس تشنه آلود توام           

                  بی تو خسته ام

                  دل شکسته ام

                 اسیر دردم

                بی تو هیچم هیچ

 


 

کاش میشد آدما دروغ گو نباشن..عشقشون راست باشه وقتی بهت میگن دوست دارم باورشون کنی ولی نیستن....من عاشق شدم ولی نمیدونم اون عشقو باید باور کنم یا نه .....همه میگن نباید به پسرا اعتماد کرد نمیدونم اعتماد کنم یانه؟؟؟؟؟؟؟؟؟!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

13

----------

گدای عشق

نمیدانم ان چیست در پس حصار این ثانیه ها که غریبی نبودنت را به من میفهماند... 

راز این خستگیهایم را نمیدانم 

کاش دست در دستانت بنهم ولمس گرمی وجودت کنم...

نمیدانم شایدحسرت درافقهای ن چندان دور ب انتظار نشسته...

یا میتوانم روزی خوشبختی را در کنارم یا حتی در دوردستها درکش کنم...

خدایا عشق خسته ام کرد...دیوانگی نثارم کردودوری و اشکها...

خدایا به حال من بنگر...

بنگر که گدای عشقم...

نویسنده: ahvaz

 

 

 

همه یهویی ها خوبن :
یهویی بغل کردن
یهویی بوسیدن
یهویی دیدن
یهویی سورپرایز کردن

 

یهویی بیرون رفتن
یهویی دوست داشتن
یهویی عاشق شدن
اما امان از یهویی رفتن !

 

نویسنده: 012

 

 

عشق

 

سلامتی پسری که بخاطر عشقش رگ دستشو میزنه....

ولی عشقش.....

رگ گردن کسی دیگرو لیس میزنه......

 

===

سلامتی سیگارم ..... چون قبل از لب من از کس دیگه ای لب نگرفته.

 

===

تازه فهمیدم.که چرا هروقت بهش میگفتم نظرت درباره من چیه؟

میگفت:  دوست دارم

نمیگفت: دوستت دارم

تو ذهن اون من فقط مثل یه دوست بودم که میگفت دوست دارم.

نمیگفت دوستت دارم.

ارزش عشق من اندازه یه (ت) اضافی ام نبود.

 

 

 

شعبده نیست

اصلاً دست من نیست

چال که می افتد گونه اَت

بوسه

خودش بروز می کند...

 

عشق

همچون نقاشی است ،

با این تفاوت که :

نقاشی را می توان پاک کرد ،

اما عشق را هرگز...

 

 عشق ،

چیز عجیبی نیست

نازنینم..

همین است که تو

دلت بگیرد

و من نفسم ...

 

 

خیال کردم بری، میری از یادم
تو رفتی و نرفت چیزی از یادم
تو رفتی تازه عاشق تر شدم
از اونی هم که بود بدتر شدم من

صبح تا شب این شده کارم
که واسه ی چشات بیدارم
تو خدای عاشقایی، تو تموم کس و کارم

تو به داده من رسیدی وقتی تنهاییمو دیدی
تو نذاشتی برم از دست، اگه چیزی ام هنوز هست

نازنینم،امید شیرینم، من به جز تو کسی نمی بینم
از اون روزی که رفتی ،یه روز خوش ندیدم
بجز دستای گرمت پناه و پشت ندیدم

زندگیمو به پای تو دادم
اون روزا رو نمیره از یادم
نازنینم، برس به فریادم
صبح تا شب این شده کارم
که واسه ی چشات بیدارم
تو خدای عاشقایی، تو تموم کس و کارم
تو به داد من رسیدی وقتی تنهاییمو دیدی
تو نذاشتی برم از دست، اگه چیزی ام هنوز هست

 

تعداد صفحات : 7
صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 7 صفحه بعد